انجمن كتابخانههاي آموزشگاهي و پژوهشي امريكا در سال 2000 استانداردهاي سواد اطلاعاتي براي آموزش عالي را منتشر كرد. اين استانداردها شامل پنج بخش اصلي است و در هر يك شاخصهاي لازم و برونداد مورد انتظار معرفي شده است. عناصر موجود در اين استانداردها ميتوانند چارچوب نظري مناسبي براي متوليان برنامههاي درسي فراهم آورند. اين عناصر مي توانند به شيوههاي گوناگون در برنامههاي درسي سطوح مختلف لحاظ شوند.
استاندارد اول: تشخيص نياز اطلاعاتي
دانشجوي برخوردار از سواد اطلاعاتي ماهيت و گستره اطلاعات مورد نياز خود را تشخيص ميدهد و ميتواند اين نياز را به روشني تبيين كند. همچنين او ميتواند طيف متنوعي از منابع عمومي اطلاعات را شناسايي كند و هزينه - سودمندي دسترسي به هر يك از اين منابع را ارزيابي كند. او قادر خواهد بود براي توصيف اطلاعات مورد نياز مفاهيم اصلي و واژههاي كليدي انتخاب نموده و در صورت نياز پرسشهاي اوليه خود را بازنگري كند.
استاندارد دوم: دسترسي موثر به اطلاعات مورد نياز
دانشجو با سواد اطلاعاتي، به شكلي موثر و كارآمد به اطلاعات مورد نياز خود دسترسي پيدا ميكند. او ميتواند مناسبترين نظامهاي بازيابي اطلاعات و روشهاي جستجو را براي دستيابي بهينه به اطلاعات مورد نياز انتخاب كند. او قادر است نظامهاي مختلف كاوش را بكار گيرد تا اطلاعات را درقالبهاي گوناگون بازيابي نموده و استراتژي مناسب جستجو در منابع را تدوينكند. همچنين ميتواند مؤثرترين شيوههاي دستيابي به اطلاعات را از ميان روشهاي جستجوي اطلاعات انتخاب كند و به بازبيني استراتژي جستجو و انتخاب مناسبترين كليدواژهها بپردازد.
استاندارد سوم: معيارهاي بررسي و ارزيابي منابع اطلاعاتي
دانشجوي برخوردار از سواد اطلاعاتي منابع بازيابي شده را منتقدانه ارزيابي ميكند و اطلاعات انتخاب شده را با مبناي دانشي خود تلفيق ميكند. براي تامين اين هدف او ميتواند ايدههاي كه لازم است از اطلاعات گردآوري شده استخراج و خلاصه سازي كند و از معيارهاي مدون براي ارزيابي ميزان صحت، دقت، مناسبت و وثوق اطلاعات بهره گيرد. در اين حين او ميتواند از ايدههاي اصلي براي ساخت مفاهيم جديد استفاده كند و ارزش افزوده، تضادها، يا ساير ويژگيهاي دانش جديد را با دانش قبلي خود مقايسه كند. در نهايت او از طريق مشورت با متخصصان موضوعي ميتواند ميزان درستي تفسير خود را از دانش كسب شده تعيين نموده و اگر لازم است پرسش اوليه خود را مورد بازنگري قرار دهد.
استاندارد چهارم: استفاده بهينه از منابع اطلاعاتي
دانشجوي باسواد اطلاعاتي، به تنهايي يا به عنوان عضوي از گروه، ميتواند اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف را ماهرانه براي نيل به هدفي خاص به كار گيرد. او قادر است اطلاعات جديد و قبلي را براي طرحريزي و خلق محصول يا عملكردي ويژه مورد استفاده قرار دهد و در صورت نياز فرايند ايجاد يا توسعه آن را بازبيني كند. در نهايت او ميتواند آنچه در طي اين فرآيند به دست آورده را به شكل مؤثري در اختيار ديگران قرار دهد.
دانشجوي برخوردار از سواد اطلاعاتي مباحث اقتصادي، قانوني، و اجتماعي مربوط به استفاده از اطلاعات را ميشناسد. او با رعايت احترام به اصول اخلاقي و قانوني به اطلاعات دسترسي مييابد. همچنين، او از مباحث مربوط به حفظ حريم خصوصي افراد و امنيت در محيطهاي چاپي و الكترونيكي آگاه است و موضوعات مرتبط با دسترسي آزاد در مقابل دسترسي غير رايگان به اطلاعات را ميشناسد. علاوه بر اين، او از قوانين، مقررات، سياستهاي سازماني، و آداب مربوط به دسترسي و استفاده از منابع اطلاعات پيروي ميكند و در صورت استفاده از منابع اطلاعات به توليدكنندگان آن استناد خواهد كرد. براي اين منظور او نظام مستندسازي و ارجاعدهي مناسبي برميگزيند و از آن براي ذكر منابع بهره ميگيرد.
تلفيق سواد اطلاعاتي در برنامه درسي
با توجه به اهميت سواد اطلاعاتي در قرن 21 برنامههاي درسي در سطوح مختلف آموزشي بايد به گونهاي تدوين شود كه دانشآموزان و دانشجويان علاوه بر كسب دانش و مهارتهاي ضروري در حوزه موضوعي مورد نظر مهارتهاي پايهي سواد اطلاعاتي را نيز بياموزند. چرا كه سواد اطلاعاتي مهارت چگونه آموختن است و بينش يادگيرندگان را به فرايند توليد، توزيع و استفاده از اطلاعات تعميق مي بخشد
ضمن آنكه ارزيابي و آزمونهاي درسي نيز ميتواند با كمك مولفههاي سواد اطلاعاتي تدوين شود. تا كنون در كشورهاي مختلف پژوهشها و اقدامات متعددي در خصوص تلفيق مهارتهاي سواد اطلاعاتي در برنامه هاي درسي انجام شده است (مثل: Brown, and Krumholz, 2002; Bucher, 2000; Feast, 2003; Fiegen et al. 2002)، كه خود موضوع گستردهاي است و ميتواند از زواياي گوناگون مورد توجه قرار گيرد. اما در مجموع لازم است در طراحي برنامه درسي به اهميت سواد اطلاعاتي توجه شود. چرا كه با توجه به گسترش روزافزون فناوري اطلاعات و ارتباطات دانشآموختگان نظامهاي آموزشي براي موفقيت در جنبههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي به اين مهارتها نياز دارند.
منابع
Association of College and Research Libraries. (2000). Information Literacy Competency Standards for Higher Education. Chicago: ACRL. [On-line] http://www.ala.org/ala/mgrps/divs/acrl/standards/informationliteracycompetency.cfm [Accessed 3 May 2011]
Fiegen, A.M; Bennett C.; Watson, K. (2002). “Reflections on Collaboration: Learning Outcomes and Information Literacy Assessment in the Business Curriculum.” Reference Services Review 30 (4): 307-318.
Society of College, National and University Libraries (SCONUL). (1999) Information skills in higher education: a SCONUL Position Paper. London: http://www.sconul.ac.uk/pubs_stats/pubs/99104Rev1.doc
[Accessed 3 May 2011]